سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی بی فاصله از خدا..

چه خوب بود اگه بازم مثل گذشته هایی که می گن و ما ندیدیم زندگی کرد چه خوب بود آدما می تونستن به هم اعتماد کنن و اعتماد داشته باشن عجب زمونه ایی شده دیگه رو هیچ چیزی نمی شه حساب کرد به قول بعضی ها دیگه چشم خود آدمم جای اعتبار نداره ،‌دیگه نه احساس ارزش داره و نه مردی مونده ، فقط باید مواظب باشی بزنی تا نزدن ....  تا رفته بدتر شده  خدا به داد برسه نسل بعدی چی می شن ؟ !!  تا یادگیری و تجربه ات از دنیا بیشتر میشه امتحانت سخت تره یعنی به تناسب بارت از دنیا بیشتر ، کاش واقعاً دنیا رو این جوری نمی دیدم و از چیزهای که می خورم حالیم نبود اون جوری شدم از همه بریدم و تنها خودمو تو تلاطم دنیا با موجهای سنگین و کوچکش رها کردم و فقط از خدا انتظار دارم شاید بشه گفت تقریباً هر چی از خدا خواستم داده مخصوصاً وقتی از دل خواستم که خدا کاری کنه دیر و زود داشته اما سوخت و سوز نه و شاید بهتر از اون چیزی که من در تصورم بوده حتی اگه خواسته باهاش برای من خیلی چیزها رو ، رو کرده باشه امروز که بازم سر راهم و گیر کردم بازم به خودش واگذار کردم اما از این نوعش که من سر خواستم هستم اما راهی رو می خواهم که زودتر به مقصد می رسه ، هر وقت دلم خوب زده حتی اگه شده سر تایم نود اون جوری بوده که دلم گفته و تو تصورم بوده ، ( دل هر چی که باشه دل حرم و جای خداس ...) آخه آدما تغییر که چه عرض کنم اصلاً نمیشه شناختشون ....ولی خدا همون خداست محال امکان توکل بنده شو مادرانه جواب نده ، آدما زندگی رو سخت گرفتن بارها خوندم که زندگی رو هر جور ببینی همون جوری میشه فقط باید باورش کنی و انرژی مثبت و منعکس کنی ....

 هر آدمی دنبال خواستشه و اگه فکر کنه داره ازش دور میشه فاصله رو کم میکنه اما اگه بدونن همراهی با خدا همه فاصله ها رو کم میکنه ....

از اعتماد ، از نیکی ، از معنویت از آخرت فاصله گرفتیم و هیچ جوره به هشون فکر نمی کنیم این دو روزه رو چسبیدیم و انگار نه انگار  آخه نیومدیک که دو روز باشیم نسبت به دلا بی توجهیم هنر مون شده دل شکستن و گذشتن ،یک جو محبت کنیم به امتحانش می ارزه ضرر نداره ... رو به آسمون کنیم بگیم خدا همیشه خوبی از بزرگترهاست محبت کن و یادمون بده محبت کنیم و دنیا رو یه کم بیشتر ولی زودتر بچرخون تا لذت واقهی رو نفس بکشیم با هم بودنو لذت ببریم نه کنار هم بودن


با یک بهانه(خدا...)

اول خواستم خطاب به خدا بنویسم اما دیدم خدا قبلا خطاب به خودم جوابمو داده گفتم برا دوستا بنویسم اخه حرف زدن با دوستا تأثیر گذاره و حرف زدن با اونا آدمو سبک می‌کنه؛  بارها شنیدیم که خدا بزرگه ، خدا آدماشو تنها نمی زاره ، خدا صبرش زیاده ،...این روزها سایه خدا را پشت سرم ، کنارم ، حتی وقتی که خوابم احساس می‌کنم ، چند وقت پیشا از خدا یه حاجت داشتم و می‌خواستم خیلی زود برآورده کنه اونقدر گفتم تا هلاک شدم و آخرش یادم رفت یعنی دیگه از کله‌ام پرید .... اون وقتم می‌دونستم برا خدا زمان مفهوم نداره اما پس از گذشت چند مدت حاجت گرفتم ( من یادم رفته بود اما خدا قربونش برم ....)نمی‌خواهم بزرگ نمایی کنم مثل خیلی چیزها براش فلسفه بچینم و توجیه کنم که آره بابا .... ، نه اما زمان برای من مفهوم داشت و خدا در حد ظرف من و برای من فرمان داد . می‌خواهم بگم ما آدما که همیشه از خدا خواسته و آرزو و شایدم بشه گفت توقع داریم مثل یه خدا ، سعی کنیم خودمونو با شرائط خودمون و خدا وفق بدیم من امروز بازم از خدا حاجت دارم اما نمی‌دونم چه جوری بگم ، خدا رو کنار خودم باور کردم با اینکه زمان دوباره مفهوم داره و داخل در کارم اما می‌خوام سعی کنم بزارمش برا خدا خودش ( هر چند یواشکی به خدا می‌گم این بار خودت می‌دونی چه خبره از اون تو بمیری‌ها نیست خدا جون ...) می‌دونم همه چیز اون جوری می‌شه که من می‌خواهم چون خدا خیلی خداست
همین هفته معلوم میشه و من براتون می‌نویسم خدا بازم چقدر خداست....


شجاعت یعنی این!

روز امتحان انشاء معلم وارد کلاس شد و بر روی تخته موضوع را نوشت و گفت بنویسید شجاعت یعنی چه؟ دانش آموزان پس از نوشتن  اوراق خود را به معلم تحویل دادند ... اما  شاگردی برگه امتحانش را سفید تحویل داد و بزرگ بر روی آن نوشت

شجاعت یعنی این !

    و...

 


ای محمدی تو سرآغاز باش

فتنه امروز صهیونیسم باز هم مسیح را مصلوب کرد اگر لحظه ایی مسیحا را بر بالای صلیبش در شهر ناصریه به خاطر آوریم با سر خم شده بر سینه که به نکوکاری و پاکی می اندیشد و در آن هنگامه باز به هدایت و دعا عشق می ورزد و مردم ناصریه که اولین گریه کنان دروغین بر خون ریخته مسیحا برای شستن گناه آنان اند و خود را وارث آن خون برای پاک شدندشان می دانند و خود را پسران مسیح می دانند ، از پس پرده اشک ، می خوانی از همان لحظه پسرخوانده های ناخلف

لعنت و نفرت و بیزاری را با پیراهن عیسی مالیدند و با خون آشامی مسیح ، بذر خود را آبی دادند اما مسیح همچنان مسیح ماند و در آسمان چهارم به نظاره رفت و همین مردم روز بعد در لباس ابوسفیان و ابوسفیانها آمدند و با پیروان راستین محمد ،علی و حسن و حسین و ..... کردندآن چه .... و امروز جای شگفتی نیست ، هرگز .. ای دوست سایه های من و تو امروز دیگر چنان شده است که عیسی و محمد را شرمنده می کند و ناصری دیگر را در یاد مسیح و جاهلیت را در یاد محمد تجلی می سازد و نه دیگر مسیحا و مسیحایی عیسایی هست چرخ زمان می چرخد و پستی و مستی و بدمستی هست و ..... گر ناراحتی و مایوس و گر راست میگویی دست به دست  باید پیوست و طاق درستی و سپیدی را پناهی در بی پناهی ساخت و لبخندی شد و برزهرخندها ی مسیح و محمد از شرم ما نشست و حلق ها را از هوای حبس خالی کرد به یقین انسانیت می بارد مسیح و محمد یکی ست اگر ما ببینیم همه خواهند دید ای مسلمان تو ببین تا گلستان ابراهیم را باور کنیم ای محمدی تو سرآغاز باش


یا علی بگیم و سر سفره هفت سین...!!!

عید رو به همه تبریک میگم زنده باشید و عاشق اما خوب یادمون باشه عید رو تنها برای خودمون نخوایم یادمون باشه یکی چشم انتظار باباش از در بیاد بگه برات ماهی آوردم و یکی کنار خیابون داره دست ماهی فروشارو نگاه می کنه شایدم یکی داره میره دبی و ترکیه و .... یکی حتی آرزو داره باباش پول برق خونشونو بده و روزهای عید بتونه تلویزیون ببینه شایدم کسی حتی بابا نداشته باشه و پشت شیشه به آتش چهارشنبه سوری همسایشون نگاه می کنه کسی داره عروس میشه یکی دوماد و یکی از دوماد شدنش شاد و یکی شاید از عروس شدنش ناراحت...... یکی بی تابی می کنه عید زود برسه و یکی میگه تحمل کنم تموم میشه ای خدا این عیدم برای بعضیها عید اما منتظرهای امام ،...  شما چی !؟ اگه خوشین نمی خواین به یاد همه باشین آقا رو نرنجونین ... نمی خواین سرباز امام زمان باشین سربازی امام زمان دلارو می لرزونه یعنی در اصل این سربازی مال دله باید با دل رفته باشی نه با پا ...کجایین؟؟؟!! یا علی بگین خیلی کم فرصت دارین سر سفره هفت سین امام زمان بزارین از دست ندیم وقتو شاید دیگه وقت نداشته باشیم و فرصتی نباشه.،. شاید این جمعه بیاید شاید.... حی علی .... می خوایم سربلند شیم و افتخار کنیم ..... امام زمانیا ! نشین .... پاشو ...عید که اضافه شدن روزهای عمرمون نیست ، عید باید به یاد خدا بندازدمون خدا آدمارو تو شادیها  امتحان می کنه، نکنه یه موقه هیجان عید غافلت کنه ...


عید ملکوتی

زندگی را درک کردن مشکل است مشکلتر از آن زیبا زندگی کردن است شاید که من زندگی را درک نکرده باشم و شاید زندگی مرا زندگی ما را به دنبال خود می کشاند و اینکه ما زندگی را برده ایم خیالی است پوچ زندگی مال ما نیست ما از آن زندگی هستیم ولی زندگی بدون ما هیچ است و پوچ .... و ما سازندگان چرخه زندگی هستیم و زندگی قوه بالفعل برای ساختن نیکیها است بیاییم در این عید سال نو برای دنیای پاکیها و زمین آرزوهایمان زندگی کنیم و با طرحی دیگر سال 87 را پر از هستی ها کنیم اما یادمان باشد با خدا باشیم نه تنها ، ما باشیم نه من  ، ملکوتی باشیم نه زمینی و یادمان باشد .... بدونیم در لحظه سال تحویل همه با هم شریکیم اگه فرصتی مونده ...بیایم تو شادی اون لحظه همه با هم شریک باشیم ...حتی بخوایم می تونیم عهد ببندیم تا همیشه .... حتماً اگر امروز شریک شادی تو شدم فردا تو شریک من .....
یادتون نره از خاک اومدیم بر افلاک بریم قصدمون اینجا موندن نیست .........

( با هفت سین شرکاتی عید خوشی داشته باشیم .....)


 


بمونیم و خدایی باشیم

محرم و صفر رفت حالا تکلیف با خود ماست که بریم یا بمونیم تا سال دیگه خدا می دونه کی زنده کی مرده ، چه اتفاقایی میوفته هر سال تو این ایام یادمون میفته حقی هست باطلی هست آخری قیامتی دیگه بعدش میشیم همون که هستیم اما خوبه اگه بدونیم برا چی به ندای هل من ناصر ینصرنی جواب بیعت میدیم و بدونیم اون پرچم سرخ بر حرم امام حسین یعنی اینکه مبارزه تموم نشده اما تا آمدن عدالت گستر جهان به علامت سکوت تا زمان موعود و انتظار نصب شده و باقی شاید اونوقت تصمیم عوض بشه و بخواهیم دلامونو ابری و حسینی بزاریم نه برای اباعبدالله بلکه برای ادامه دادن همون خواسته های متعالی تا همیشه خدایی باشیم


خدا دنیا رو به زاویه دید آدما می چرخونه

دنیا چیه ؟! سهم ما از دنیا چیه !!!!! ما از دنیا چی می خوایم ؟؟ هر کسی یه چیزی میگه همه برا خودشون می گه این وسط تکلبف چیه؟! اینا سوالای که شاید در خیلی وقتا به خصوص زمانی که خیلی با خدا کار داریم و از خدا چیزی می خوایم... و یا اینکه از کسی می خوایم برامون کاری کنه و دل به کمک کسی می بندیم و یا از تجربه دیگران می خوایم به اصطلاح استفاده کنیم می پرسیم سه نفر هیزم فروش و الوار ساز و هنرمند را باهم در نظر بگیرید و نگاه آنها را در دیدن درخت با هم مقایسه کنید هیزم فروش درختان را به چشم چوب هیزمی می بیند که می تواند آن را بفروشد و الوار ساز به چشم چوبی که می تواند آنها را بتراشد و از آنها استفاده کند و ابزار بسازد اما هنرمند آنها را به چشم نعمتی الهی که خداوند آن را وسیله ای برای زیبایی طبیعت و روح انسان آفریده است می بیند نگاه هر کدام از آنها به درخت و چوب بر اساس نیاز و خواسته آنهاست و هر کدام استفاده خود را از درخت می برند حوادث در دنیا و هستی همه از این دسته اند و هر کدام از ما به دنیا با چشم خود می نگریم اما باید رعایت کنیم که هر کدام از چشم خود ببینیم آنگاه خواهیم دید همه ابزاری هستند برای آسایش و آرامش ما در زندگی  و، دنبا همان گونه است که در چشمان ما و در ذهن ما می گذرد و انرژی افکار ماست که بر دنیا اثر می گذارد و حوادث را خلق می کند و باور ماست که در دید ما ظاهر می گردد و دنیا هم همان است که  ما می اندیشیم و در ذهن داریم ( درست بیاندیشیم تا درست ببینیم ) و از حوادث و هستی ، خلقت و آفرینش زیبایی ها و شدن هایش را در ذهن بیاوریم تا ببینیم  .......از خدا بخوایم و تنها خودش کسی رو هم تو کارامون با خدا دخالت ندیم خدا دنیا رو به زاویه دید ما تغییر می ده  مطمئن باش این هنر الهیه فارغ از دنیای آدما شو تا ببینی ....

 

 


تقدیر

دارم اززلف سیاهش گله چندان که مپرس!
از دیشب به خاطریه سری اتفاقات که برام افتاده حسابی گرفته ام  و به هم ریخته . صبح با همت دوستان از خواب بیدارشدم و خواستم برم اداره یه کاری رو که داشتم انجام بدم و برگردم که بیرون اومدنی صبح همراهم زنگ خورد با جواب دادن گوشی صدای خانمی بود سلام خانم ..... من .... هستم دیروز تا دیروقت منتظرتون بودم تو اداره که جلسه بود نیومدین شماره دادم زنگ بزنین ، منتظر بودم ، شب تماس نگرفتین ! من که حال خودم گرفته بود یادم اومد قرار بود با این خانم تماس بگیرم!! ای وای ببخشید خانم ....  امرتونو بگید ؟ بفرمایید .... خانم دم عیدی بچه‌هام چیزی ندارن شوهرم درآمد خوبی نداره ماشین قسطی خریده روش کارکنه ماهی 600 هزار تومان قسطشو می‌دیم و بنزینم که روزی سی لیترداریم و نمی‌رسیم حتی قسطشو سروقت بدیم الان بچه‌هام تلویزیون نمی‌تونن ببینن چون برقمون قطع چند ماه پول ندادیم 30 هزار توان اومده نداریم بدیم و ........ خوب چه کاری از دست من برمی‌آد؟ من چی کار باید کنم ؟ خانم .... اگه می‌شه برم سر یه کاری اگه نه یه کارموقت ؛ مثل رفتن به سر صندوق رأی انتخابات به من بدین که دم عیدی چیزی برای بچه هام بخرم وچند کیلو برنج 400 تومانی برای بچه هام بخرم بذارم خونه به خدا من روم نشده اینا رو تا حالا به کسی بگم اما شما که خودتون....... رفتم تو فکرخدایا به داد دل بندگان برس آخه من که خودم عاجز مشکل خودمم و فکر می کردم فلانی باید برام کاری بکنه !! الو ... الو ... خانم    بله . بله هستم بفرمایید ادامه بدین گوش می‌دم  خانم من تماس می گیرم آخه کی ؟  که باشم جواب بدم .. نه تماس می‌گیرم نبودین بازم تماس می گیرم  ........ خداحافظ .
خدایا من کی‌ام؟ کسی که کار من دستش بود یه جورایی کیه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! اینا امتحان الهیه ؟! سبب گر بمیرد مسبب تو هستی    سبب ساز این دنیا توایی خدایا اونی که واسطه انجام کارمن بود چه اوضاعی داره؟ این که می‏گن خدا همه جا هست خدایا کار همه ،دست تو ما همه کار پردازیم و جیره خوار خوان تو . همه این وضعمون بیام دس خودمون به قدرت خدا به نمایش بزاریم یا وقتش دعا کنیم خدایا قدرت تو با دستای ما به نمایش بزار .
که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی       که به کوی می‌فروشان دوهزارجم به جامی                                                          شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیددارم           که به همت عزیزان برسم به نیکنامی


سلام

دیروز دوستم به هم یه اس ام اس داده بود ، از یکی می‌پرسن اگه تموم دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی ؟! می‏گه ........ یه لحظه رفتم تو فکر اگه واقعاً تموم دنیا رو به ما بدن چی کار می‌کنیم دنبال سعادت می‌گردیم .نه ! ؟ چی داریم دیگه دنبالش بگردیم فکر کنم کسی پیدا نشه که برای به دست آوردن سعادت دنیارو خرجش نکنه اما مگه سعادت چیه ؟؟؟؟ آرامش ! آسایش ! بی‌خیالی دنیا چی می‌تونه باشه نمی‌دونم واقعاً نمی دونم فقط معلومه که این وسط سعادت پول نیست سعادت همه چیزو داشتن نه تنها پول نه تنها احساس نه تنها سکوت و نه تنها ،  تنهاها‌ی دیگه . سعادت  ، همه چیزو داشتن !! ... اینو‌گفتم که بگم ایمانم یکی از اون تنها‌ها می‌تونه باشه ؛ بیایم کمی از اونم داشته باشیم حتی اگر برای چاشنی سعادت باشه........( که اگه دنیا رو یا بهتر بگم تموم پول دنیارو بهمون دادن خرجش نکنیم نکنه ازش کم بشه .).